صدراصدرا، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 7 روز سن داره

صدرا عزیز دل مامان و بابا

جشن تولد سه سالگی صدرا

جشن تولد سه سالگی صدرا با تم باب اسفنجی صدرا جون پسرم این پست رو برات با دو ماه تاخیر مینویسم . امسال جشن تولد سه سالگیت رو با یکماه تاخیر با حضور پدربزرگها ، مادربزرگها ، خاله ها ، عمه ها و دایی و عمو جشن گرفتیم یعنی 9 آبان ماه . امسال تولدت کلی بهت خوش گذشت یعنی نسبت به دو سال پیش تازه معنی جشن تولد رو خوب فهمیده بودی و از همه مهمتر چون تم تولدت باب اسفنجی بود و اولین شخصیت کارتونی بود که تو شناختیش و دوستش داری . نمایی از تزئین مختصر اتاق قربون این صورت خشکلت بشم مامانی     پسرم چقدر آقا نشسته صدرا با دختر خاله نازش شیده و دختر عمه خو...
30 آذر 1392

تولد سه سالگیت مبارک

     تولد ، تولد ، تولدت مبارک پسر خشکلم ، صدرا جونم تولدت مبارک مامان امروز سه شنبه نهم مهرماه 1392 مصادف با تولد سه سالگی شما است . پسر قشنگم ببخشید جشن تولدت رو نمیتونستم همین امروز بگیرم و مجبورم بخاطر حیاط سازی که داریم با دو سه هفته ایی تاخیر برای پسر نازم جشن تولد بگیرم . مامان جون امیدوارم سالهای ، سال با شادی و سلامتی زنده و پاینده باشی .   ...
9 مهر 1392

تولد 2 سالگی صدرا

تولد 2 سالگی آقا صدرا  امسال تولد 2 سالگی صدرا رو بخاطر اینکه مادر بزرگم فوت کرده بودند ( خدا رحمتشون کنه ) و نمیتونستیم جشن بگیریم خیلی خصوصی گرفتیم . یعنی پسرم در حقیقت 2 سالگیش 2 تا جشن تولد خیلی کوچولو ولی خوب داشت . یکی از جشن تولدهاش اینطوری بود که : یکشنبه شب  9 مهر 1391 بابا جون و مادر جون با عمه الهه به همراه کیک تولد و کادوهای تولد پسر گلم  اومدن خونه ما و حسابی صدرا رو سوپرایز کردن و یک جشن تولد کوچولو برای پسر قشنگم گرفتن دستشون درد نکنه زحمت کشیدند . و حسابی صدرا خوشحال شد و ذوق کرد . عکسهای منتخب از تولدی که باباجون و مامان جون برای صدرا زحمت کشیده بودند . جشن تولد دومش هم اینطوری بود که :...
13 آذر 1391

تولد یک سالگی صدرا

٨ مهر 90 تولد یکسالگی پسر گلم رو با یک مهمونی کوچیک که مادربزرگها ، پدر بزرگها ، خاله ها ، عمه ها ، عمو و دایی  حضور داشتند جشن گرفتیم . جشن تولد واقعی پسرم 9 مهر بود ولی بخاطر اینکه روز جمعه باشه مجبور شدیم یک روز جلوتر جشن بگیریم . خیلی خوش گذشت و همه حسابی زحمت کشیده بودند و برای صدرای گلم کادو های قشنگ قشنگ آورده بودند .  با تشکر از همه ...............  آقا صدرا ولی شما اون روز بد خواب شده بودی و خیلی بداخلاق بودی . تو گریستی ... خدا تو را دید ... آسمان لرزید... نزدیک پاییز بود ... بر زمینیان بارید ... و من عاشق شدم و چتر خویش را بی آنکه تو بفهمی برای یک عمر بر سر تو و تو را در پناه خو...
13 آذر 1391
1